غربت مولا
از: ترنم
به: کریم اهلبیت
سلام برتو ای مولا!
قد کوتاه معرفت ما کجا و بلندای شناخت تو! که قلم بدست شویم و در وصفت بنگاریم .
اما چه کنیم که در محضر کریم، دست خالی باید بود و اینک ما و این دستهای خالی .
ای معدن رحمت و علم، این قلب و جان ما و این گنجینههای نور و حکمت تو. براین بیابان تشنه ببار.
ای چراغ تاریکی وراهنمای بندگان، به این قلبهای مضطر، آرامش هدیه کن.
تو دعوت کنندهی خلق بسوی خدایی، اینک این دلهای رام نشدنی به ذکر خدا در اختیار تو، رامشان کن.
ای نور وبرهان خدا در دل تاریک و ظلمانی دنیا
اینک این روزهای تیره و تار ما و این قلب مهربان و نور عشق تو ای ماه نیمهی ماه.
مولای ما!
از تو بجز غربت نشناختهایم وارج و قربت، ناشناخته تر از غربتت، است.
سایه های جهل و نادانی را از قلب و چشم ما کنار بزن..
بحق عطر خوش کسایی که شما پنج تن، در زیر آن آرمیدید وچون خورشید برای زمین و آسمان تابیدن گرفت.
مولای ما! این چشمهای عادت کرده به ظلمت ما غارنشینان وهم را به نور «نورالسماوات والارض»، گره بزن.
ما اگرچه خسته اما منتظر هستیم. منتظر روزی که او که مأمن اهل «سموات و ارضین »است، بیاید و در کنار آرامگاه تو، ضریح و بارگاه بسازد .
ضریح و بارگاهی که قرنها غربت و مظلومیتت، نزد آن رنگ ببازد.
ضریحی برای تمام فصول، برای تمام آدمها. آدمهایی که ازنحوست یوغ وهابیت، رهانده شده و تا اوج انسانیت، بال میگشایند.
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹