پروانه های عاشق

عاشق تر از پروانه، کسی نیست

پروانه های عاشق

عاشق تر از پروانه، کسی نیست

پروانه های عاشق

هر روز و شب ساعت ها وقت می گذاریم و با افراد مختلف ارتباط می گیریم. ما می توانیم چند دقیقه از روزمان را با خداوند، معصومین علیهم السلام یا شهدا با نوشتن نامه ای ارتباط بگیریم. اجازه دهیم نورشان بر قلب های ظلمت زده مان بتابد.

از امروز قراری بگذاریم: هر روز نامه ای خاص برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه بنویسیم. باشد مورد قبول ایشان واقع گردد.

این نامه های خاص همان پروانه های عاشق هستند. همان ها که به خواست حضرت حق، بهانه ای برای ارتباط گیری بیشترمان با انوار مطهر خواهد شد. پروانه های عاشق به سمت نور پر می کشند. به منبع نور می رسند. گرد او می چرخند و در آخر درون تشعشع او ذوب می شوند. آنها نیز جزئی از نور خواهند شد.

شما هم می توانید با نوشتن نامه برای انوار مطهر و ارسال آن برای ما با هشتگ #نامه_خاص حرکت تان را به سمت نور آغاز کنید. * با معرفی و پیشنهاد نوشتن نامه خاص برای خدا، معصومین و شهدا به دوستان تان آنها را به ورود در این جمع راهنمایی نمایید.*

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۱ تیر ۰۲، ۰۹:۱۸ - یاسمن گلی :)
    ❤️❤️
  • ۱۰ تیر ۰۲، ۱۹:۵۲ - یاسمن گلی :)
    آمین

منتظر خسته

چهارشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۰۰ ب.ظ

 

 

💌شماره۴

 

از: منتظرِ خسته

به: آقاترین آقای جهان

 

امروز تصمیم دارم با قلم صبر روی کاغذ اعتقاد حرفهایم را بنگارم و آن را درون پاکت خواهش بگذارم بر روی آن تمبر ایمان بزنم و آن را درون صندوق اخلاص بیندازم تا پستچی انتظار آن را به دستت برساند. ای بابای یتیمان سالهاست که سرود آمدنت را در ترنم باران و فریاد آبشاران و نمای چشمه ساران میشنوم. سالهاست که از شهر ویران افکارم بر قله‌های عشق گام مینَهم تا لحظه‌ای نسیم بهاریت را احساس کنم.من منتظرم تا با آمدنت دنیا دگرگون شود و غافلان زمانه از خواب غفلت بیدار شوند. ظهور تو بی‌تردید بزرگترین جشن عالم خواهد بود و عاقبت جهان را ختم بخیر میکند و من بی صبرانه به انتظار ظهورت نشسته‌ام.امروز میخواهم از تو بپرسم ای مهتاب آسمان خلقت تا سپیده دم فرج چند قافله باقی است؟ تا کی کبوتران انتظار بی تکیه گاه باشند.تا کی همچو گلهای افتابگردان در پی افتاب باشیم.ای اجابت کننده دعاها پنجره قلب منتظران رو به آسمان بی‌کرانت گشوده شده است و دل تو به وسعت دریاست.

خود وعده داده بودی که می‌آیی. من هنوز سر همان کوچه سبز که به انتظار ختم می‌شود؛ نشسته‌ام و بی‌قرارتر از همیشه ندای انتظار سر میدهم. کاش با آمدنت به همه احساس تنهایی غروبهای دلگیر جمعه‌ام پایان میدادی. سرخی آسمان غروب جمعه، اشک دلتنگی دیدگانم را جاری میکند و غصه های دنیا بر بازوانم سنگینی میکند. نمیدانم قافله عمر مرا تا جمعه دیگر یاری خواهد کرد.بیا تا جای خالی سالهای نبودن پدرم را پر کنی.بیا تا آنان که حضور تو را انکار می‌کردند تو را باور کنند. بیا که بی‌صبرانه به انتظار آمدن نشسته‌ایم.

@parvanehaye_ashegh

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی