پروانه های عاشق

عاشق تر از پروانه، کسی نیست

پروانه های عاشق

عاشق تر از پروانه، کسی نیست

پروانه های عاشق

هر روز و شب ساعت ها وقت می گذاریم و با افراد مختلف ارتباط می گیریم. ما می توانیم چند دقیقه از روزمان را با خداوند، معصومین علیهم السلام یا شهدا با نوشتن نامه ای ارتباط بگیریم. اجازه دهیم نورشان بر قلب های ظلمت زده مان بتابد.

از امروز قراری بگذاریم: هر روز نامه ای خاص برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه بنویسیم. باشد مورد قبول ایشان واقع گردد.

این نامه های خاص همان پروانه های عاشق هستند. همان ها که به خواست حضرت حق، بهانه ای برای ارتباط گیری بیشترمان با انوار مطهر خواهد شد. پروانه های عاشق به سمت نور پر می کشند. به منبع نور می رسند. گرد او می چرخند و در آخر درون تشعشع او ذوب می شوند. آنها نیز جزئی از نور خواهند شد.

شما هم می توانید با نوشتن نامه برای انوار مطهر و ارسال آن برای ما با هشتگ #نامه_خاص حرکت تان را به سمت نور آغاز کنید. * با معرفی و پیشنهاد نوشتن نامه خاص برای خدا، معصومین و شهدا به دوستان تان آنها را به ورود در این جمع راهنمایی نمایید.*

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۱ تیر ۰۲، ۰۹:۱۸ - یاسمن گلی :)
    ❤️❤️
  • ۱۰ تیر ۰۲، ۱۹:۵۲ - یاسمن گلی :)
    آمین

تکرار تاریخ

يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۰ ق.ظ

💌شماره۱۱

از: الهه اسعدی
به: سیدالشهداء

به نام خدا                                    

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست               
این چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست           


صحرا عمود ایستاده بود و بی قراری می کرد ، اسب ها شیهه می کشیدند . رکابها ی خونینشان خالی مانده بود واز خون روی شمشیرهای روی زمین خاک گل می شد . امام مهربانی  ها پا در رکاب گذاشت و لب های سوخته اش آخرین جرعه ی عطش را نوشید . چشمی به مهر به به سمت خیمه هایی که خواهند سوخت و نگاهی به خشم و ترحم ، سوی لشکری که صحرا از بی شماریشان سیاه شده بود و خاطره ی عزیزانی که پیش چشمانش تکه تکه شدند ...

ای امام خوبی ها تو که بودی ؟ تو چه کردی با دل های عاشقانت ...معرفت در برابر بزرگی تو به زانو می افتد ...و آب از رویت خجالت می کشد ...ای حسین جان دشنام ها آزارت نمی داد و نیز سنگ هایی که پیشانی بلندت را شکستند . خون بسیار رفته از پیکر تنومندت باعث ضعف زانوانت نشد . چیزی که نفس هایت را به شماره انداخت بی شک کثرت شمشیر زدن هایت نبوده است ، آن چه تو را به جنون کشید حیرت تو بود ; حیرت از این همه ریاکاری و سست عنصری که از در و دیوار کوفه فرو می بارید ; حیرت از این همه نامردمی و دو رنگی ...کوفیان چه کردند با تو چطور توانستند در برابر فرزند رسول خدا شمشیر بگیرند ...آه و صد آه...
حسین جان ; تمام کوچه ها سیاه پوش تو اند ، دل ها را نمی دانم...فکر ها را نمی دانم ...! تو برای شهرت نرفته بودی ... تو رفتی تا انسانیت را بیدار کنی ...تو یار می خواستی نه عزادار ... کاش لااقل عزاداری هایمان بیش از این ها از سر دل باشد. کاش آن قدر شیفته ی خوبی و انسانیت باشیم که با پایان این ایام ارادتمان تمام نشود . هر جا که ظلم دیدیم فریاد کنیم ، هر کجا مظلوم دیدیم دفاع کنیم و هر کجا نا توان دیدیم دستگیر باشیم . کاش بفهمیم این مناسبت ها و این ایام زمان تجدید بیعت با خوبی هاست ، زمان محکوم کردن ستم های روزگار ، نه فقط  ابراز تاسف ، نه فقط عزاداری . کاش از بند تکرار رها شویم و انسانیت امام حسین  را تمرین کنیم . حسین درونمان را سیراب وجدان و آگاهی ، و شمر های درون و دورانمان را سرکوب کنیم . هیچ زخمی کاری تر از تکرار تاریخ نیست . 
ما باید روزگارمان را خالی از ظلم و جهل و اجبار کنیم ،       
این است پیام عاشورا ...

🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴

@parvanehaye_ashegh

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی