پروانه های عاشق

عاشق تر از پروانه، کسی نیست

پروانه های عاشق

عاشق تر از پروانه، کسی نیست

پروانه های عاشق

هر روز و شب ساعت ها وقت می گذاریم و با افراد مختلف ارتباط می گیریم. ما می توانیم چند دقیقه از روزمان را با خداوند، معصومین علیهم السلام یا شهدا با نوشتن نامه ای ارتباط بگیریم. اجازه دهیم نورشان بر قلب های ظلمت زده مان بتابد.

از امروز قراری بگذاریم: هر روز نامه ای خاص برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه بنویسیم. باشد مورد قبول ایشان واقع گردد.

این نامه های خاص همان پروانه های عاشق هستند. همان ها که به خواست حضرت حق، بهانه ای برای ارتباط گیری بیشترمان با انوار مطهر خواهد شد. پروانه های عاشق به سمت نور پر می کشند. به منبع نور می رسند. گرد او می چرخند و در آخر درون تشعشع او ذوب می شوند. آنها نیز جزئی از نور خواهند شد.

شما هم می توانید با نوشتن نامه برای انوار مطهر و ارسال آن برای ما با هشتگ #نامه_خاص حرکت تان را به سمت نور آغاز کنید. * با معرفی و پیشنهاد نوشتن نامه خاص برای خدا، معصومین و شهدا به دوستان تان آنها را به ورود در این جمع راهنمایی نمایید.*

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۱ تیر ۰۲، ۰۹:۱۸ - یاسمن گلی :)
    ❤️❤️

یاور دل شکستگان

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۰۰ ب.ظ

💌شماره۱۹

از: شمیم
به: یاور دل شکستگان

سلام
وقتی به وقایعی که در این یک سال اتفاق افتاد فکر می کنم، به نظرم شاید درد بار ترین اتفاقات زندگیم در این یک سال اتفاق افتاد.
در کوچه پس کوچه های غم و دل گیری های غروب جمعه، من مانده بودم و من!
شاید هر روز برایم حال غروب جمعه را دارد. فکر می کنم خیلی پیر شدیم در این مدت، حس و حال انسان های افسرده و ملول ، بی خانمان و بی سرپرست را داریم. 
انگار شده ام یک آواره ی سرگردان در جست و جوی چیزی که نمی دانم چیست؟
در این یک سال، معنای سختی زندگی را خیلی بهتر فهمیدم. خیلی درد ها شنیدم. عده ای در زندان به سر می برند و چشم امید خانواده هایشان به گذر سریع زمان است... عده ای مریض داری می کنند... یکی از غصه ی بچه دار شدن دارد دق می کند... یکی دردش خانه است... یکی نمی داند چقدر زنده می ماند...
عده ای در جست و جوی یک قرص نان هنوز هم با تلاشی خستگی ناپذیر روز را به شب می رسانند تا شب هنگام با خوردن آذوقه ی تهیه شده بتوانند روزی نو را آغاز کنند...
و اما من مانده ام در زیر تلی از غم ها... راه و چاه را نمی دانم... 
راستش تا به حال خیلی از محرم سر در نیاورده ام. هیچ وقت عزاداری نکرده ام و مفهوم عزا داری برایم گنگ بوده است.
امسال اما فرق می کند...
 با دلی شکسته، دست نوازش و لطف و مرحمت کسی را می جویم که  مطمئنم می تواند یاورم باشد تا از مهلکه ها رهایی یابم.
زمانش را نمی دانم اما امیدوارم صدای حسین حسین گفتنِ من را هم بشنود.
 خدایا مگر اهل بیتت مهربان ترین و چاره ساز ترین خلقِ این زمین نیستند؟ عاجزانه  می خواهم  که باران رحمت و مغفرتت بر زندگی تمام مردم ببارد که ما در این زمین بدجوری گیر کرده ایم....
به قول شهریار:
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و نا توانی می کند
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
به امید روزی که مردم بیچاره، مستمند و مفلس زمین جمالِ یار غایب را نظاره گر باشند و زمین سراسر عدل و عشق شود.
اللهم عجل لولیک الفرج

🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴

@parvanehaye_ashegh

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی