پروانه های عاشق

عاشق تر از پروانه، کسی نیست

پروانه های عاشق

عاشق تر از پروانه، کسی نیست

پروانه های عاشق

هر روز و شب ساعت ها وقت می گذاریم و با افراد مختلف ارتباط می گیریم. ما می توانیم چند دقیقه از روزمان را با خداوند، معصومین علیهم السلام یا شهدا با نوشتن نامه ای ارتباط بگیریم. اجازه دهیم نورشان بر قلب های ظلمت زده مان بتابد.

از امروز قراری بگذاریم: هر روز نامه ای خاص برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه بنویسیم. باشد مورد قبول ایشان واقع گردد.

این نامه های خاص همان پروانه های عاشق هستند. همان ها که به خواست حضرت حق، بهانه ای برای ارتباط گیری بیشترمان با انوار مطهر خواهد شد. پروانه های عاشق به سمت نور پر می کشند. به منبع نور می رسند. گرد او می چرخند و در آخر درون تشعشع او ذوب می شوند. آنها نیز جزئی از نور خواهند شد.

شما هم می توانید با نوشتن نامه برای انوار مطهر و ارسال آن برای ما با هشتگ #نامه_خاص حرکت تان را به سمت نور آغاز کنید. * با معرفی و پیشنهاد نوشتن نامه خاص برای خدا، معصومین و شهدا به دوستان تان آنها را به ورود در این جمع راهنمایی نمایید.*

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۱ تیر ۰۲، ۰۹:۱۸ - یاسمن گلی :)
    ❤️❤️
  • ۱۰ تیر ۰۲، ۱۹:۵۲ - یاسمن گلی :)
    آمین

بیرق سرخ جهاد

شنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۰۰ ب.ظ

💌شماره۲۷

از: محمدعلی
به: سیدالشهداء

جان فدای تربت پاک و نکویت یا حسین
آب کوثر رشحه‌ای از آب جویت یا حسین
از قیام پرشکوهت دین ما رونق گرفت
آبروی ما بود از آبرویت یا حسین

سلام آقا جان

ابتدا سخنم را با شعر شروع کردم، چون به شعر علاقه زیادی دارم. دوست داشتم امسال روضه‌ی شما پرشورتر برگزار می‌شد ولی امسال ...

حسین جان شما بیشتر از آب تشنه‌ی لبیک بودی اما افسوس که به جای افکارتان زخم تنتان را نشانمان دادند و بزرگترین دردتان را بی‌آبی نامیدند.
آقا جان شما یک درس بزرگ‌تر از شهادتتان به ما دادی و آن نیمه تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است.
حسین جان خون شما و یارانتان قبله نمای کمال و سعادتمان است و مانند خورشیدی قرن‌هاست که هر روز می‌درخشد تا در بیراهه‌های پیچ و خم گمراهی گم نشویم.

آقا جان تو چقدر زیبا در این جنگ نابرابر تاریخ پیروز شدی! در برابر تو فقط یزید و لشگریان او نبود. در مقابل شما تمامی سیاهی‌های تاریخ بشریت بود. ولی تو چقدر زیبا این ظلمت را با نور خود روشن کردی حسین جان!
حسین جان می خواهم از خواهرت زینب بگویم:
تا عصر عاشورا پرچم بر دوش شما بود. امل پس از آن بیرق سرخ جهاد به دست‌های زینب سپرده شد. امان از حیرانی عصر عاشورا. نمی دانم بر زینب چه گذشت که آن شب نماز شب را نشسته خواند؟ ( امان از دل زینب)
عرفان زینب تا آنجایی بود که وقتی پیکر پاره پاره شما را به دست گرفت سر به آسمان برد که (خدایا! این قربانی را از ما خاندان بپذیر)

🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴

@parvanehaye_ashegh

 

نظرات  (۱)

خدا قوت.

خیلی جالب نوشتید.

اجرتون با اباعبدالله و زینب کبری.

پاسخ:
ممنونم از اظهار لطفتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی