پاسدار حرمت خون شهیدان
💌شماره۴۹
از: حنانه
به: سیدالشهداء
((به نام الله به نام پاسدار حرمت خون شهیدان، شهیدانی که با خون خود درخت خشکیده ی اسلام را ابیاری کردند))
♡سلام اقا جان♡ عاشقی کردی و میدانی رسیدن به معشوق چه حسی دارد. در راه خدا حاضر شدی حتی جانت را بدهی و این کار را هم کردی یعنی برای عشقت جانت را دادی
اقا جان تو درد دل عاشقی را که با تو سخن میگوید را میفهمی و حال دل من رامیفهمی که به معشوقم نرسیدم،
من لایق این نیستم که دستم را بگیری یا راهم را هموار کنی ولی ازت خواهش میکنم درد دلم را بشنو صحبت هایی که مدتها سر دلم بوده را گوش کن شاید مرهمی بر حل مشکلم نباشد اما قلبم را آرام میکند، قلبی که بعد از صحبت با تو می داند که درک شده میداند که با عاشقی سخن گفته که خودش قلبی عاشق برای خدای خودش دارد
اقا جانم خودم اینجا هستم اما قلبم در کربلا، خودم اینجا هستم اما ذهنم در حرم شماست، ای امام عزیزم کی قرار است حرم شما را ببینم و کی به چیزی که در دل دارم میرسم؟
آرزویم این است که بر پای ضریحت بشینم و با تو سخن بگویم، از غمی که بر جان دارم بگویم، از غمی که نمیتوانم از آن جلوی کسی حرف بزنم، مولای من عشق تو عشق تو کوچک و بزرگ نمیشناسد و همه و همه در این حسرتند که ای کاش در کربلا بودند.
گذر تک تک این ثانیه های عمرم
به قدیمی شدن نوکریت می ارزد
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴