پروانه های عاشق

عاشق تر از پروانه، کسی نیست

پروانه های عاشق

عاشق تر از پروانه، کسی نیست

پروانه های عاشق

هر روز و شب ساعت ها وقت می گذاریم و با افراد مختلف ارتباط می گیریم. ما می توانیم چند دقیقه از روزمان را با خداوند، معصومین علیهم السلام یا شهدا با نوشتن نامه ای ارتباط بگیریم. اجازه دهیم نورشان بر قلب های ظلمت زده مان بتابد.

از امروز قراری بگذاریم: هر روز نامه ای خاص برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه بنویسیم. باشد مورد قبول ایشان واقع گردد.

این نامه های خاص همان پروانه های عاشق هستند. همان ها که به خواست حضرت حق، بهانه ای برای ارتباط گیری بیشترمان با انوار مطهر خواهد شد. پروانه های عاشق به سمت نور پر می کشند. به منبع نور می رسند. گرد او می چرخند و در آخر درون تشعشع او ذوب می شوند. آنها نیز جزئی از نور خواهند شد.

شما هم می توانید با نوشتن نامه برای انوار مطهر و ارسال آن برای ما با هشتگ #نامه_خاص حرکت تان را به سمت نور آغاز کنید. * با معرفی و پیشنهاد نوشتن نامه خاص برای خدا، معصومین و شهدا به دوستان تان آنها را به ورود در این جمع راهنمایی نمایید.*

پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۱ تیر ۰۲، ۰۹:۱۸ - یاسمن گلی :)
    ❤️❤️
  • ۱۰ تیر ۰۲، ۱۹:۵۲ - یاسمن گلی :)
    آمین

روضه خوانی

سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۰، ۰۱:۰۰ ب.ظ


💌شماره۷۶

از: محمد مهدی 
به: سید دشت کربلا

سلام آقا ی مهربانم میخواهم باشما حرف بزنم ودرباره مادربزرگم که مرید شماست صحبت کنم اون خیلی دلش می‌خواهد ما شیعه ی واقعی پدرتان باشیم وبی تاب امام زمانمان شویم.
مادر بزرگم سر وصورت خیس از آب وضو را پاک می کند.ایه ای ازسوره ی نور را تلاوت میکند (رجال لا تلهیهم تجاره ولابیع عن ذکر الله واقام الصلاه)مردانی که نه تجارت ونه داد وستدی آنان را از یاد خدا وبرپا داشتن نماز به خود مشغول نمیدارد ،واین آیه را وصف حال نماز ظهر عاشورای شمامیداند که در کشاکش جنگ ابو ثمامه فرارسیدن هنگام نمازرا به شما یاد آوری نمود وامام ویارانش با تقدیم دوسرباز فداکار آخرین نماز را برپای داشتند.پای دار قالی می نشیند.دستش را دراز می کند ونخ ابریشم فیروزه ای رامی کشد وروی تار فرش گره ای میزند وباچاقو محکم میبرد.کنار دستش مینشینم.من نوه ی پسریش، پامنبری کوچک او هستم  .سخنش را ابتدا از جنگاوری وشجاعت شما ،عطوفت ومهربانی عباس (ع)، عشق خانواده نسبت به هم شروع می‌کند، هدف قیام چه بود ومقصد کجا بود را باظرافت تمام برایم تعریف میکند.واخرسخنش را با داستانی پیرامون قیام عاشورا به پایان میرساند  ،ومن متعجب از سخنرانی نکته به نکته ودقیق مادربزرگم هستم .که چطور توازن را درسخنانش رعایت میکند .دنبال این نیست که زود اشک مرا در بیاورد یعنی بی مقدمه عباس را به قربانگاه بفرستید بلکه ابتدا از شجاعت ،دلاوری ،جنگاوری عباس سخن میگویید که یلی بوده وخود به تنهایی یک سپاه بوده ،از عشق عباس به امام زمانش میگویید ،از هدف وانگیزه ی عباس سخن میگوید.ودر آخر همیشه یاد اسرا میکند وروضه خوانی میکندو اشک در چشمانش حلقه میزند.درآن لحظه ارزو میکنم ای امام غریبم ای کاش در کربلا بودم ودر رکابت با آدم های بدجنس میجنگیدم وتو را تنها نمی‌گذاشتم مواظب خیمه ها بودم ونمیزاشتم مردهای وحشتناک به اهل حرمت آسیب برسانند.

🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴

@parvanehaye_ashegh

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی