هیاهوی این جهان
💌شما
بسمربالحسینجان💖
از : زِیْنَبْ
به :عَزیزِحَضْرَتِمادَر
سلام آقای من
میان هیاهوی این جهان چقدر زیباست که صدایت میکنم. من فقط صدایت میکنم، اما شما قلب مرا آرام میکنی.
آقا جان! خودتان میدانید، خوشحالم و ....
نمیدانم شاید این غم نهان است در قلبم خوشحالیام از سر شوق است و یا .... نمیدانم! اما خوب میدانم نمیگذاری میان ناامیدی غرق شوم.
مگر قرار نبود امیدوار باشم؟ هستم! اما آقا بنا را به ناامیدی نمیگذاری من میدانم.
اگر خدایت دلم را شاد کرده همان خدا هم به من یاد داده بگویم حسبیالله.
همان خدایت ناامیدی را گناه کبیره دانسته. مگر نه؟! پس از درگهاش ناامید نمیشوم.
آقا! باز هم امشب دلم میخواهد نفس نفس صدایت کنم.
آقا! دور افتادهام؟؟!
آقا! میان این سرمای هوا کجایی؟؟!
پدرتان فرموده بود بیابان را سرپناه خود قرار دادهاید.
نه آقا؟!
قدم بر چشم من بگذار چرا میان این هوای سرد بیرحم پاییز راهی راه بیابان باشی؟ مگر مردهام من...؟
آقا....
عزیزِ جان.....
مهربان! بیا و شبی از کوچهی دل گذر کن و دوباره قلبم را با نگاهت وابستهی محبتهای پدرانهات کن.
آنقدر وابسته که هیچ کس و هیچ چیز و هیچ رنگ و بو و لعابی میان من و شما فاصلهای نیاندازد جز دست خدا....
آقای من؛ التماس دعا
امید حضرت مادر میان هجمهی نامردان
🖤🥀بمیرم ای یاس کبود....🥀🖤
در هوای باران پاییزی به یاد خشکی گلوی طفل حسین
۲۲:۳۴ دقیقه
جمعه؛۱۴/آبان
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃