حرم رمضان
💌شما
به نام میزبان کریم ضیافت رمضان
از:عطش
به: آفتاب پشت ابر
ای دمِ صبح خوش نفس
سلام و صلوات خدا بر تو ای آفتابِ صبحِ اُمید
دوباره حکایت وداع و دلتنگی. زانو بغل گرفته، کنجِ حرمِ رمضان نشستهام به تماشایِ جمع شدنِ سفرهی ضیافتِ الهی. مانند کودکی که دیر به مهمانی رسیده، با لب و لوچهی آویزان و بغض، به اطراف حرم رمضان نگاه میکنم تا شاید تو را ببینم و سرم را به سینهات بچسبانم و در بغلت زار بزنم تا رفع دلتنگی شود.
با دعای افتتاحی که برایم هدیه فرستادی، هر شب به عرش رسیدم. شیرینیِ همراهیت در سحر و افطار تکرار نشدنی است همیشه میدانستم که همزمان با من در یک مکان دیگر، دعایم میکنی و چه لذت بخش است این حس با هم بودن.
پدر بزرگوارم! حق پدری را چه خوب و عالی در حقم به جا آوردی، با دعای پدرانهات کمکم کن تا حق فرزندی را نیکو و شایسته، ادا کنم
به روزهای آخر ماه مبارک رسیدم ولی چشم انتظار و گوش به زنگ صیحهی آسمانیِ نوید آمدنت، میمانم.
💌🦋🦋💌🦋🦋💌