من کنت مولاه فهذا علی مولا
چهارشنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۰۰ ب.ظ
💌شما
به نام خدا
از: دلتنگ امامان غریب
به: امام علی (ع)
امام مهربانم سلام
میخواهم از روز غدیر بگویم. اینجا در این صحرا چنان ما را تنگ چیدهاند کنار هم که نمیتوانیم نفس بکشیم. اگر خونی داشتم، در رگهایم قدرتی برای گردش نداشت. آفتاب داغ و هوا شرجی است. باید منتظر بمانم ببینم چه خبر است که این طور ما مهملها را تنگ روی هم چیدهاند.
پس از مدتی دو مرد نزدیک ما آمدند و پا روی ما گذاشتند و از ما بالا رفتند. همین که این دو نفر از ما بالا رفتند احساس خوبی به ما دست داد. دیگر گرمای خورشید و تنگی جا اذیتمان نمیکرد. بوی خوبی در فضا پیچید. از بس مچاله شده بودیم حالمان بد بود، ولی الان دیگر حال خوبی داشتیم. مردم زیادی برای شنیدن حرفهای آن دو، جمع شده بودند. صدایی در فضا پیچید:«من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
💌🌹💌🌹💌
۰۱/۰۵/۱۲