غروبهای جمعه
💌شما
بسم ﷲالرحمن الرحیم
از: سرباز گمنام
به: بانوی دو عالم
فاطمه جان سلام
روزگار بدی شده است، آنقدر بد که ارثیهای(چادر) را که از تو به ما رسیده مسخره میکنند!!
عزیز دلم، مادرم!!
آنقدر از بدی روزگار گله کردهام که .... میبینی حال خراب مرا؟!
میبینی با یگانه گل تو چه میکنند؟! میبینی دلهایمان در غروبهای جمعه چه سخت دلگیر است!!؟ دلگیر بودن دل شیعه از چه روست؟! از گناهان زیاد یا از شکستن دل مهدی (عج)؟!؟! هزارن سال است که تو رفتهای، اما مادرم، هنوز هم نام فاطمه (س) با دلها بازی میکند، هنوز هم مظلومیت تو را میشود دید! انگار هنوز هم صدای نالههایت از پشت در سوخته میآید! انگار هنوز هم پا به پای علی(ع)مظلوم اشک میریزی!!
فاطمه جان! عزیزم! بوی یاس که همه جا میپیچد، دلم را روانه آن قبر بی نشانت میکند.
مادرم! میگویند زینب خیلی صبر داشت، این درست، اما صبر تو صبر دیگری بود.
سختاستولۍهمیشہبرسردارم
منچـــــادرۍام،نشانبــرتردارم....
بگذارکہهرکہ،هرچہخـــواهدگوید
منارثـــیّہازحــضرتمادردارم... :)❤️
💌🌺💌🌺💌