خارهای گناه
از: افراگل
به: قطبعالمامکان
بسماللهالرحمنالرحیم
❤️سلام پناه بیپناهان
آقا جان!
من کوچکم، بیپناهم، نازکنارنجیام، به سبب نوازشها و عنایات همیشگی تو نازپروردهام،
بازکن در را، بازکن!
به حُرمت زمانی که دوستم داشتی، بازکن در را، بازکن!
به حُرمت دورانی که فرزند دلبندت بودم، بازکن در را، بازکن!
به یاد زمانی که فرزند پاک و دُردانهات بودم، بازکن!
به یاد دوران پاکیام، کودکیام،
به یاد دورانی که پناهم میدادی
در آغوش مهرت، دستم را میگرفتی تا روی پاهایم بایستم.
اجازه میدادی با دست ریزهمیزهام، شصتت را بگیرم تا زمین نخورم، دردم نگیرد، گریه نکنم.
ببینَم حالا! لباسهایم پاره شده است. تنم درد میکند، بسکه زخم زدهاند مرا خارهای گناه!
انگشتت را میدهی تا بلند شوم؟! اجازه میدهی با دستهای کوچکم شصتت را بگیرم تا دوباره سراپا بایستم؟
میشود بیایی، میشود بیایی، تا به تو تکیه بدهم؟
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
❤️✨❤️✨❤️