شبهای بیماه،
بسم الله الرحمن الرحیم
از: افراگل
به: قطبعالمامکان
❤️سلام خورشید مانده در پشتابر سالیان سال
محبوبِ من! در این زمستان استخوانسوز، در این روزهای بیخورشید، در این شبهای بیماه، در این زندگانی پر آه بگوئید مرا محبوبم که دلخوشی من چه بوده است؛ جز حس گرمای مهربان دستهای شما؟
محبوبم! شما که غریبه نیستید من با این بُغض کهنهی مانده در گلویم چه کنم؟
محبوبم! سر بر شانهی کدام محبوب بگذارم؟
رو به کدام سرزمین بگریزم؟ وقتی معنای محبت را تمام عُمر در حرفبهحرف نام زیبای شما جُستهام.
وقتی همهی ساعات عمر، از خود به سوی شما گریختهام.
محبوبم! شما که غریبه نیستید دلم
تنگ شده است برایتان و تا به یاد دارم حال دلِ من همین بوده است.
درد فراق، مصیبت هجران، داستان دوری، قصهی خورشید پشت ابر در آسمان، دلم تنگ است.
محبوبم! شما بگوئید من با این دل شکستهی هزار هزار تِکه چه کنم؟
محبوب من! شما بگوئید چیست تکلیف آن که در صف عاشقانتان آخر از همه ایستاده است به انتظار؟
آنکه کاسهی خالیش را به امید سهم کوچکی از نگاهتان، لبخندتان و نوازشتان سر دست گرفته است سالها.
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
💌🌹💌🌹💌