تطمئن القلوب
بسم الله الرحمن الرحیم
به: اربابم حسین علیه السلام
از: فاطمه زارعی کد6
مولای من سلام
امروز تصمیم گرفتم نامهای خدمت فرزندت صاحب الزمان عجل الله بنویسم؛ اما نمیدانم چه شد که به یکباره تصمیمم عوض شد و نامهام را برای شما نوشتم.
سفینةالنجاة دریای پر تلاطم زندگیم؛ یعنی شما هم؛ همین الان به یاد من بودی؟ از بچگی این جمله را بارها شنیدهام، دل به دل راه دارد یا شاید بهتر باشد اینگونه بگویم به یاد کسی باشی، یادت میکند و من امروز صبح به یکباره یاد شما افتادم. 😊
اما نه؛ این حرف درست نیست، چون شما به عنوان پدری دلسوز همیشه به یاد من هستید، اما من چه؟!😔
آقای من؛ دلتنگ کربلاتان شدهام.
دلم برای آن روزی که در گوشهای از حرم پدر بزرگوارتان مولا علی علیهالسلام نشسته بودم و حس غیر قابل وصفی را تجربه میکردم بسیار تنگ شده. چه لحظات شیرینی بود؛ چه آرامشی. آنجا میشد فهمید الا بذکر الله تطمئن القلوب یعنی چه؟!❤️ذکر علی عبادة❤️
آقای من؛ میشود اذن ورود حرمت را از خدا برای من بگیری؟
یادم افتاد تذکره کربلا را باید از امام مهربانیها علی ابن موسی الرضا بگیرم و به دست مبارک(واسطه فیض الهی) فرزندت مهدی امضا شود تا بتوانم به زیارتتان بیایم.
پس همین لحظه از خداوند درخواست میکنم توفیق زیارت در دنیا و شفاعتتان در یوم الورود و قیامت را نصیب من و همه شیعیان و محبینتان بگرداند.
آمین یا رب العالمین🌹
🌺🌸🌺🌸🌺