نشان بینشانت
💌شما
بِسمِ رَبَّ الحُسَین
به: آقا صاحب الزمان(عج)
از: نوکر الحسین (ع) کد16
سلام آقا جان
نمیدانم از کجا شروع کنم، و از چه بگویم؟
از جمعههای دلتنگی که به دنبال آن نشان بینشانت میگردیم؟
از نفسهای بریده بریدهی زمین که دیگر نای ادامه دادن ندارد؟
از حال خراب روزگارمان؟
یا بدتر از آن، از اینکه یاد شما نیستیم؟
از کجا بگویم و از چه؟
از روزهای منتظر و شبهای بیقرار؟
از حال بد روزگار بی شما؟
زندگیهامان سخت شده آقا...
دلتنگیهامان شده بغضی در گلو که راه نفس را بسته...
دلهامان رو به نابودی است.
کمکی کن، نگه دار این دل رو به نابودی را در دستانت که مبادا کج برود و مرا از زیر نگاه پر مهرت پرت کند در قعر نابودی.
کمکی کن، بکشم این نفس سرکش را که میخواهد دنیایم را سیاه سیاه کند، مثل سیاه چال.
خستهام از خودم، از این نوکر بی وفا، از این بندهی ناسپاس.
تو در حقم خوبی کردهای و میکنی؛ ولی من چه؟
این است جواب خوبیهای شما؟
آقا میدانی، خستهام؛ از اینجا، از دنیای بی تو، از این همه بیمعرفتی خودم.
میدانم تو تا اینجای زندگیام دستم را گرفتهای، تو را به جان مادرت قسم دستم را رها نکن.
به امید روزی که قدمهایت نفسی دیگر به این زمین بی جان ببخشد.
اللهم عجل لولیک الفرج
🦋🌸🦋🌸🦋