💌شماره ۸۴
از: مرتضی
به: کربلا
🚩متولد ایران اما اهل کربلا
هیچ فکر نمیکردم که اینقدر حسرت کربلا را داشته باشم.
نمیدانم که امسال جای خالی آن همه زائر در مسیر بهشتی نجف به کربلا و تمام انسانهایی که در این مسیر عشق ،خواهر و برادر بودند را چه کسی پر می کند.
اما این مسیر محبت،این قطعه ای از بهشت،حتما قدمگاه دائمی صاحب الزمان است.هر سال که در این راه قدم می گذاشتیم،حتما هم قدم مهدی فاطمه بودیم.
قدرش را ندانستیم.
الحق که قدر زیارت هایی را که میرفتیم نمیدانستیم. الان که تمام راه ها به رویمان بسته شده،دلمان گرفته است.
احساس می کنم بغضی گلویم را گرفته که فقط دیدار حرمت آرامم می کند.
خاک کربلا قطعه ای از بهشت است.حالا که دوریم،جز مهر تربتت چیزی نیست که بر آن سجده نهیم تا شاید شفابخش این دل پرگناه ما باشد.
ما دلمان به اربعین خوش بود تا پای پیاده به دیدار یار برویم ولی الان چاره ای جز این نیست که با پای دل به دیدار یار بشتابیم.
هر چیز لیاقت می خواهد.پیاده رفتن تا کربلا لیاقت می خواهد.اما در خود بنگریم تا ببینیم که به خاطر کدامین گناه،این ره عشق بسته شد.
واما خوشا به حالت سردار،که مهمان اباعبدالله ای.راه برای تو باز است.
فکر کنم که ما بنده خوبی برای خدا نبودیم.سرمان گرم گناه .غافل از اینکه خود را از مواهب الهی محروم می کنیم.
و اما اربعین امسال با حسرت سالهای گذشته در خانه میمانیم.وبا قرائت زیارت اربعین از دور،از این داغ فراق شکوه می کنیم،به این امید که با دفع تمام بلایا باز هم زائر آن شش گوشه شویم.
و دلمان را محکم تر گره می زنیم به قدم های موعودمان.و از ته دل ندا می دهیم
🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴
💌شماره۸۳
بسم رب الحسین ؛ سفینة النجاة و مایهی حیات
از : زینب بنت المهدی «عج»
به : آقا ....
باز هم نتوانستم جز لفظ آقا خطابی برای وجود مقدست جست و جو کنم
سلام اربابم ! سلامی از همین دل تنگم به شما که دلتنگترینی
آقا؛ ما یا حداقل خود من هنوز منتظر بودن را درک نکردم
کسی که منتظر با روح و جسمش به جست و جوی یار بر میخیزد
با تک تک سلول هایش انتظار می کشد و بند بند وجودش در لحظه لحظه چشم انتظاری از هم میدَرَد ....
هنوز در جست و جویت یک شب بیداری ساده هم نکشیدهام
به اندازهی ساعتی توجه به محضرت منتظرت نبودم و در غم انتظارت حتی شبی چشم هایم خیس اشک نشده ......
چقدر از تو دورم اما ....
اما تو !!!!
اما تو نزدیکی ....
مثل همیشه ؛ مثل ارباب ! مثل کربلا...😭
باز هم یک سرِ این دلگویه رسید به کربلا
کربلا .....
کاش در درگه عشقت کربلایی باشیم نه فقط زائر کربلا
راستی آقا ! صدای قدمت چقدر دلنشین به گوشهای آن جوان کربلا نرفته رسید که عجیب کربلایی شد
مانند حضرت مادر ...؟!
( شهید روح الله قربانی که در جمله ای به همسر خود می گویند: صدای پای امام زمانم را می شنوم ..)
کاش آنقدر کربلایی بشویم که لایق بدانیمان جان نثارت باشیم ...
نشد ؛ فدای سرت ! جان نثار هم نشد کاش سربازت باشیم نه سربارت....!
امشب میخواهم بسپارم به دست خودت سه روز دیگر اربعین است و کاروان عمه جانت در طریق الحسین
خودت به از دیگران میدانی ....
امشب آن دعای پدارنهی همیشگی که یقین دارم پایان هر نامه بدرقهی راهم میکنی باشد هر چه که خودت برای ما میخواهی و میدانی و می پسندی
از :منتظر منجی عالم
به:امیر سر جدا
یکی نیست منو کربلا ببره ؟ دلم تنگه؟
کاش درجاده ی راه تو پایم درد کند.
کاش در جاده ی راه تو پایم گیر کند.
کاش شبی را در کربلا صبح کند.
کاش دلی را در کربلا مهمان کند.
کاش کسی را بیند در کنار ضریح.
سیل راه کربلا ازاد کند .سیل قطره اشکی پر درد.
اشک زینب(ع) چه کند در این غم.
دل دگر تاب دوری ندارد جانم.
کاش کاری کنی جانانم.
کاش بیاید ان شبی در کربلا. سیلی اشک من برپا کند.
قطره اشکی باشد بر چادرم، شاید دلی ارام کند.
دست یاری ات باشد قدرتم .
به عشق تو پرواز کنم.
تا دل بیچاره ی من ارام بگیرد در حرم.
بیقراری میکند در جایش.
این شبها منتظر اربعین.
ماندم که شاید اشک خالی کنم.
اشک چشمم بیقراری میکند.
کاش تا اربعین صبری کند.
ای حسین (ع) جانم ببین این دل را.
ای حسین (ع) جانم ببین این چشم را.
ای حسین (ع)جانم ببین پیرهن سیایم را.
قلم دستم گرفتم.
تانویسم.
عاشقم،بیچاره ام.
بیچاره ی تشنه لبی سر برده .
عاشق اقایی سر بریده.
حسین (ع) جانم ببین دختری را. که نوای عاشقی سر داده است .
دل ندارم بگویی برو.
دل ندارم بگویی نمان.
دل ندارم بگویی نیا.
دل ندارم پس نگو ای عزیز جان من .
قربان نامت یاحسین(ع)
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴
💌شماره۷۹
از: پدر
به: سید و سالار شهیدان
سلام امام حسین من
سلام دلیل بودنم
سلام عشق همه ی انسان ها
یه حاجتی هست تو دلم، خودت خبر داری ازش.
یه نگاهی هم به ما کن.
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴
💌شماره۷۸
بسم الله الرحمن الرحیم
از: بنده گنهکار
به:سیدالشهداء
یا امام حسین من در این ایام که ارتباطم با خداوند پایدار تر و ارتباطم با شما نزدیک تر می شود قول میدهم به تعهداتی که در این زمان دادم وفادار بمانم . شما دوستان خاص من باشید و دیگران را بر شما ترجیح دهم،متعهد میشوم غذا و خوراکم مانند شما باشد ،متعهد میشوم لباس هایی را که می پوشم مانند شما باشد،متعهد میشوم همتراز و هم مرکب شما باشم،متعهد میشوم در همه حال و همه زمان با شما باشم،متعهد میشوم در زندگی به کم راضی باشم،متعهد میشوم همواره در زندگی با شما حرکت کنم،متعهد میشوم زمین پر از ظلم و جور شده را پر از عدل و داد بنمایم پس خداوند را شاهد میگیرم تا با انجام اعمال نیک و دوری از گناه به تعهداتی که دادم عمل بنمایم
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴
از:ریحانه
به:حضرت رقیه سلام الله علیها
🖤سلام ای نازدانه حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام
🥀ای مهتاب شب های الفت امام حسین علیه السلام با دست های کوچکتان دستان ماراهم بگیرید فدایتان شوم.
🥀ای دردانه امام حسین علیه السلام نگاه های معصوم و خسته شما نور امید را به قلب عمه تان حضرت زینب سلام الله علیها می داد.
🥀بانوجان فدای آن حرم زیبایتان شوم قسمتمان کنید لایق زیارت ضریح شما را داشته باشیم ضریحی که مثل خورشید می درخشد.
🥀ای مظلوم ترین فریاد خسته،من هم مثل شما جامانده از کربلا هستم،با دستان پر مهرتان دعا کنید حرم پدر عزیزتان قسمتمان شود.
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴
#
#
#
#
🆔 @parvanehaye_ashegh
💌شماره۷۶
از: محمد مهدی
به: سید دشت کربلا
سلام آقا ی مهربانم میخواهم باشما حرف بزنم ودرباره مادربزرگم که مرید شماست صحبت کنم اون خیلی دلش میخواهد ما شیعه ی واقعی پدرتان باشیم وبی تاب امام زمانمان شویم.
مادر بزرگم سر وصورت خیس از آب وضو را پاک می کند.ایه ای ازسوره ی نور را تلاوت میکند (رجال لا تلهیهم تجاره ولابیع عن ذکر الله واقام الصلاه)مردانی که نه تجارت ونه داد وستدی آنان را از یاد خدا وبرپا داشتن نماز به خود مشغول نمیدارد ،واین آیه را وصف حال نماز ظهر عاشورای شمامیداند که در کشاکش جنگ ابو ثمامه فرارسیدن هنگام نمازرا به شما یاد آوری نمود وامام ویارانش با تقدیم دوسرباز فداکار آخرین نماز را برپای داشتند.پای دار قالی می نشیند.دستش را دراز می کند ونخ ابریشم فیروزه ای رامی کشد وروی تار فرش گره ای میزند وباچاقو محکم میبرد.کنار دستش مینشینم.من نوه ی پسریش، پامنبری کوچک او هستم .سخنش را ابتدا از جنگاوری وشجاعت شما ،عطوفت ومهربانی عباس (ع)، عشق خانواده نسبت به هم شروع میکند، هدف قیام چه بود ومقصد کجا بود را باظرافت تمام برایم تعریف میکند.واخرسخنش را با داستانی پیرامون قیام عاشورا به پایان میرساند ،ومن متعجب از سخنرانی نکته به نکته ودقیق مادربزرگم هستم .که چطور توازن را درسخنانش رعایت میکند .دنبال این نیست که زود اشک مرا در بیاورد یعنی بی مقدمه عباس را به قربانگاه بفرستید بلکه ابتدا از شجاعت ،دلاوری ،جنگاوری عباس سخن میگویید که یلی بوده وخود به تنهایی یک سپاه بوده ،از عشق عباس به امام زمانش میگویید ،از هدف وانگیزه ی عباس سخن میگوید.ودر آخر همیشه یاد اسرا میکند وروضه خوانی میکندو اشک در چشمانش حلقه میزند.درآن لحظه ارزو میکنم ای امام غریبم ای کاش در کربلا بودم ودر رکابت با آدم های بدجنس میجنگیدم وتو را تنها نمیگذاشتم مواظب خیمه ها بودم ونمیزاشتم مردهای وحشتناک به اهل حرمت آسیب برسانند.
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴